کد مطلب:315466 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:212

مقدمه مؤلف
ابوالفضل العباس (علیه السلام) به عنوان بزرگترین سردار یگانه ای كه انسانیت در قهرمانیهای نادر و دیگر صفات برجسته اش كه زبانزد ملل جهان است، همانندی برای او نمی شناسد، در عرصه ی تاریخ اسلامی، ظاهر شد. ابوالفضل در روز عاشورا ایستادگی فوق العاده و اراده ی استوار و وصف ناپذیری از خود نشان داد و با قلبی مطمئن و آرام و عزمی نیرومند، لشكری بود شكست ناپذیر. سپاه «ابن زیاد» را هراسان كرد و نه تنها از نظر روحی، بلكه در میادین رزم نیز آنان را شكست داد.

قهرمانیهای ابوالفضل در گذشته و حال، مورد گفتگوی مردم بوده است.

آنان هرگز ندیده اند یك تن سنگین از غم و اندوه، بر لشكر درهم فشرده ی مجهز به آلات جنگی، شامل دهها هزار پیاده و سواره كه همچنان تقویت می شود، بتازد و خسارات سنگینی به آنان و ادوات جنگی شان وارد كند.

مورخان درباره ی شجاعت آن حضرت در روز عاشورا می گویند كه: هرگاه به لشكری حمله می كرد، در حالی كه یكدیگر را زیر پا له می كردند و دلهایشان پریشان شده و هراس مرگ بر آنان سایه افكنده بود و از ترس، راه خود را گم كرده بودند، از برابرش می گریختند و كثرت جمعیت به آنان سودی نمی بخشید.

شجاعت و دیگر ویژگیهای ابوالفضل نه تنها موجب سرافرازی و افتخار وی



[ صفحه 15]



و مسلمانان است، بلكه هر انسان پایبند انسانیت و ارزشهای انسانی را به تكریم و بزرگداشت، وادار می كند.

علاوه بر قهرمانیهای شگفت آور، حضرت، نمونه ی كامل صفات و گرایشهای بزرگ بود، شهامت، نجابت، بلندمنشی، وفاداری، همدردی و همگامی در ایشان مجسم شده بود. حضرت با برادرش امام حسین (علیه السلام) در سخت ترین روزهای رنج و محنت، همدرد و همگام بود و رنج او را با خود تقسیم كرد. جان را فدای برادر نمود و با خون خود او را حمایت كرد. به طور قطع، چنین همدلی و همراهی جز از كسانی كه خداوند دلهایشان را برای ایمان آزموده و بر هدایتشان افزوده باشد، ساخته نیست.

ابوالفضل العباس (علیه السلام) در رفتار با برادرش امام حسین (علیه السلام) حقیقت برادری صادقانه ی اسلامی را به نمایش گذاشت و همه ی ارزشها و الگوهای آن را آشكار كرد. هیچ یك از انواع ادب، احسان و نیكی نماند، مگر آنكه حضرت آن را درباره ی امام رعایت كرده و به كار بست. از جمله ی زیباترین جلوه های مواسات و برادری آن بود كه در روز عاشورا پس از آنكه بر آب فرات دست یافت، مشتی آب برگرفت تا عطش خود را فرونشاند و قلب سوزان چون اخگرش را خنك كند، ناگهان در آن لحظات هولناك، تشنگی برادرش امام حسین و اهل بیتش (علیهم السلام) را به یاد آورد، شرافت نفس و علو طبع، او را به ریختن آب واداشت و همدردی خود را در آن محنت كمرشكن نیز با برادرش نشان داد.

صفحات تاریخ ملتها و امتها را بنگرید، آیا چنین برادری صادقانه خواهید یافت؟! به كارنامه ی شریفان و نجیب زادگان دنیا نگاه كنید آیا چنین ایثار و نجابتی را خواهید دید؟!



[ صفحه 16]



الله اكبر! این چه رحمت و چه محبت و دوستی است! انسانیت با تمامی ارزشها و آرمانها در برابر چنین فداكاری و جانبازی حضرت، در راه امام حسین (علیه السلام) سر فرود می آورد و عظمت حضرت را پاس می دارد.

آنچه موجب عظمت جانبازی ابوالفضل در راه امام حسین (علیه السلام) و یاری اوست، آن است كه این جانبازی به انگیزه ی برادری، خویشی، پیوند خونی و دیگر اعتبارات مرسوم میان مردم صورت نگرفت، بلكه به انگیزه ی خدایی و با خلوص نیت، در راه پروردگار بود. ایمان حقیقی با ذات حضرت، عجین شده بود و یكی از عناصر بارز ایشان به شمار می رفت.

حضرت، این نكته را هنگامی كه دست راستش (كه منبع خیر و بركت بود) از تن جدا شد با خواندن این رجز بیان كرد: «به خدا سوگند! اگر دست راستم را قطع كنید، من همچنان از دینم و امام درست باورم، حمایت خواهم كرد». [1] .

رجزها در آن زمان نمایانگر اهداف، اعتقادات و ارزشهایی بودند كه رجز خوان به خاطر آنها پیكار می كرد و شهید می شد. رجز حضرت عباس (علیه السلام) به صراحت و روشنی نشان می دهد كه ایشان برای دفاع از دین و ارزشهای اصیل اسلامی - كه در حكومت سیاه امویان در معرض خطر قرار گرفته بود - و حمایت از امام مسلمین، ریحانه ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امام حسین (علیه السلام) اولین مدافع كرامت انسانی می جنگید. این عوامل، حضرت را به جانبازی برانگیخت و نه عاملی دیگر. رمز جاودانگی و پایندگی و عظمت جانبازی حضرت در طول قرنها و نسلها، همین است.



[ صفحه 17]



ابوالفضل العباس (علیه السلام) در راه تحقق آرمانهای والا كه پدر آزادگان، برادرش امام حسین (علیه السلام) بانگ آنها را سرداده بود، شهید شد. از مهمترین خواسته های امام، برپایی حكومت قرآن در شرق، گسترش عدالت میان مردم و توزیع بهره های زمین با آنان بود؛ زیرا نعمتهای الهی به گروهی خاص تعلق ندارد. ابوالفضل برای بازگرداندن آزادی و كرامت مسلمانان، گسترش رحمت اسلامی میان مردم و نعمت بزرگ این دین كه نابودی ظلم و ستم را هدف خود ساخته بود و ایجاد جامعه ای كه در آن هرگز ترس و هراس جایی نداشته باشد، به شهادت رسید.

ابوالفضل، مشعل آزادی و كرامت را برگرفت، كاروانهای شهیدان را به عرصه های شرف و میدانهای عزت، راهبری كرد و پیروزی را برای ملتهای مسلمان كه زیر چكمه های جور و ستم دست و پا می زدند به ارمغان آورد.

ابوالفضل برای حاكمیت «كلمةالله» در زمین به میدانهای جهاد شتافت؛ همان كلمه و پیامی كه راه زندگی كریمانه را به مردم نشان می دهد.

پدر آزادگان، امام حسین (علیه السلام) قیام بزرگ خود را آغاز كرد و با آن، مفاهیم كتاب خدا را روشن ساخت. قیام را عبرتی برای خردمندان كرد و استحكامات ظلم و جور را درهم كوبید. امام قیام بی مانند و جهت دهنده ی خود را - همان طور كه فرموده بود - كجروانه، مفسدانه، ظالمانه و بدون تعمق، آغاز نكرده بود، بلكه می خواست وضعیت تلخ و ناگواری را كه امت در پی حكومت منحرف اموی و مخالف تمام قوانین و سنتها، در آن می زیست، تغییر دهد؛ نظامی كه زندگی مردم را به جهنمی تحمل ناپذیر مبدل كرده و شهرهای مختلف اسلامی را دچار انواع ظلم و هراس ساخته بود.

در این میان، شهرهای زیر سلطه ی «زیاد بن ابیه» والی معاویه بر عراق و برادر



[ صفحه 18]



نامشروعش، شرایط سخت تری داشتند. «زیاد» آتش فتنه را برافروخته بود، میان مردم، برخلاف حكم خدا رفتار می كرد، بی گناه را به جای گناهكار و بازمانده را به جای فراری، مجازات می كرد و با تهمت و گمان، افراد را می كشت. «زیاد» در آغاز فرمانرواییش موارد فوق را به صراحت اعلام كرد و مو به مو آنها را به اجرا درآورده و بر زندگی مردم منطبق ساخت.

جباران اموی و طاغیان سرمایه دار قریش - كه قصد از بین بردن تمامی دستاوردهای اسلامی و مجد و عظمت امت را در سر داشتند - حكومت امت را به دست گرفته و سرنوشت آنان را رقم می زدند؛ اعتقادات، زندگی فكری و اجتماعی آنان در خطر بود و درآمدهای كلان اقتصادی در جهان اسلام، صرف شهوتهای حكام می شد.

نواده ی رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و آرزوی اسلام و اولین مسؤول نگهبان مسلمانان و حافظ زندگی اجتماعی آنان، نمی توانست در برابر این افسار گسیختگی ساكت بنشیند، لذا پدر آزادگان برای رهایی مسلمانان و بازگرداندن زندگی انسانی و كریمانه برای آنان بر امویان شورید؛ چقدر امام برای اسلام مفید بود و چه بسیار به مسلمانان لطف رساند!

حماسه ی كربلا از مهمترین حوادث جهانی، بلكه از مهمترین كوششهای شگفت آوری است كه در میدانهای نبرد مسلحانه بر ضد ظلم و طغیانگری، به تمام اهداف خود دست یافته است. این قیام، مسیر تاریخ ملتهای اسلامی را تغییر داد و افقهای روشن برای سرپیچی از ظالمان و طاغیان، در برابر آنان گشود.

این حماسه ی جاودانه، عواطف آزادگان را برانگیخت و آنان را برای آزادی جامعه از یوغ بندگی و خواری و رهایی از حكومت نامشروع، به عرصه ی نبرد مسلحانه كشاند.



[ صفحه 19]



سیدالشهداء (علیه السلام) در قیام جاوید خود پیروز شد، اهداف و آرمانهای حضرت نیز پیروز شدند. پس از آن، الگویی برای جنگ، جاویدان و مقدس شد كه در هر زمان ظالمان و طاغیان را می راند و انقلابیون را با روح جانبازی و فداكاری، مدد می رساند.

از جمله ی مهمترین پیروزیهای درخشان نگهبان حرم در قیام خود، گرفتن مشروعیت از حكومت اموی بود، حضرت نشان داد كه حكومت یزید در هیچ صورتی نماینده ی اسلام و مسلمانان نیست و مورد رضایت امت نمی باشد، بلكه حكومتی دیكتاتوری است و پایه های آن بر «شمشیر» و «نطع ]بلی قربان گفتن[» قرار دارد، نه اختیار امت.

پدر آزادگان - گویی - دینامیت در پایه های حكومت اموی كار گذاشت و آن را یكسره ویران كرد و بدین ترتیب نشانه های طغیانگری، فسق و فجور و جبروت آنان را محو نمود. پس از آن، حكومت اموی به نمونه ای سیاه برای هر حكومت منحرف از حق و حقیقت بدل شد.

قیام سرور آزادگان، ملتهای اسلامی را از خواب غفلت بیدار كرد آنان نیز چون نیروی درهم شكننده ای با دادن شعار آزادی، استقلال و كرامت انسانی، برای رهایی از آن حكومت سیاه، دست به قیامهای پیاپی زدند؛ این قیامهای پی درپی كه ادامه ی قیام حسین (علیه السلام) بود، سرانجام حكومت اموی را سرنگون كرد و از صفحه ی روزگار محو نمود.

ناگفته نماند جنایاتی كه بر سر امام حسین و اهل بیتش (علیهم السلام) آمد، ناگهانی و غیر منتظره نبود، بلكه نتیجه ی مستقیم انحرافات و كجرویهای سیاسی حكام و مسؤولانی بود كه به حكومت، چون منبع درآمد و وسیله ی دستیابی به ثروتهای كلان می نگریستند. آنان این مطلب را درك نكرده بودند كه اسلام، حكومت را



[ صفحه 20]



ابزار خدمت به جامعه و تحول فكری و اقتصادی مردم می داند و حاكم را در برابر خدا مسؤول می شناسد تا در اقتصاد امت، درست رفتار كند، پس به شدت باید در آن احتیاط كند. رئیس دولت و دیگر اعضای حكومت حق ندارند برای خود یا بستگانشان امتیازی قایل شوند و بخشی از اموال دولتی را به خودشان اختصاص دهند.

در رأس حاكمان منحرف، خلفای اموی قرار داشتند كه بندگان خدا را به بردگی و اموال الهی را «تیول» [2] خود گرفته بودند. آنان علاوه بر ظلم به امت و دست اندازی به كرامت آنان به طور خاص، علویان را مورد ستم و تعدی قرار می دادند و شیعیان آنان را می كشتند.

ابوالفضل (علیه السلام) همه ی این محنتهای سخت و ناگوار را كه بر سر اهل بیتش و دوستان آنان می آمد، مشاهده می كرد و بدون تردید در درونش سخت ترین انواع رنجها و دردها را بجا می گذاشت.

ابوالفضل العباس (علیه السلام) پس از امام حسین (علیه السلام) در حماسه ی كربلا بزرگترهاین نقش را ایفا كرد و پس از سازنده ی این حماسه ی جاوید در دنیای حق و عدالت - امام حسین (علیه السلام) - بر تمام اصحاب امام و افراد خاندان حضرت، مقدم گشت؛ زیرا علاوه بر مواضع قهرمانانه ی حیرت آور و ایستادگی درخشانش در برابر لشكریان ابن زیاد، خدمات بزرگی برای برادرش انجام داد. ابوالفضل (علیه السلام) در میان اصحاب و اهل بیت برادرش، روحیه ی عزم، ایستادگی و تصمیم بر شهادت و جانبازی در راه امام را می گسترد، مرگ را سبك می گرفت و زندگی را ریشخند



[ صفحه 21]



می كرد. این پدیده بر یاران امام اثر گذاشت و آنان جامه ی شهادت را به تن كردند و برای سربلندی كلمةالله به میدان جهاد شتافتند.

عباس (علیه السلام) در ایام سخت محنت بزرگ برادر، همراه امام ماند و او را ترك نكرد، انواع نیكیها و خوبیها را در حق برادر انجام داد، با خون و جان از او دفاع كرد، علمدار امام بود و سرپرست امور حضرت و دست نیرومند امام به شمار می رفت.

راویان می گویند: «محبت و اخلاص ابوالفضل نسبت به برادر، قلب امام را فراگرفته بود تا آنكه خود را فدای برادر ساخت، حضرت (علیه السلام) دریغ می كرد و اجازه ی پیكار نمی داد - مگر پس از آنكه تمام اصحاب و مردان اهل بیت به شهادت رسیدند - زیرا توانمندی و حمایتگری برادر را تا وقتی كه زنده بود در كنار خود حس می كرد».

هنگامی كه عباس به شهادت رسید، امام حسین (علیه السلام) غربت، تنهایی و فقدان برادر را احساس كرد و همه ی آرزوی خود را در زندگی از دست داد و به تلخی بر او گریست و با قلبی حزین او را ندبه كرد و سپس به میدان جنگ شتافت تا برادر را در بهشت برین دیدار كند.

سلام خدا بر تو باد ای ابوالفضل كه در زندگی و شهادتت، آیینه ی تمام نمای همه ی ارزشهای انسانی بودی و همین افتخار تو را بس كه به تنهایی نمونه ی والایی از شهیدان طف [3] بودی كه به قله ی مجد و كرامت دست یافتند.

سالیانی قبل بر آن بودم تا شرف نوشتن سیره ی ابوالفضل العباس (علیه السلام)



[ صفحه 22]



پیشاهنگ شرافت و كرامت این امت را نصیب خود سازم. یكی از فضلا و آقایان حوزه ی علمیه ی نجف نیز این درخواست را از من داشت، لیكن اشتغال به نوشتن دائرة المعارفی درباره ی امامان اهل بیت (علیهم السلام) مرا از پاسخگویی به این خواسته بازداشت تا آنكه یكی از فرزندانم دچار حادثه ای ناگوار شد و من و او خاضعانه از خداوند، رفع این گرفتاری را به دعا خواستیم. خداوند متعال دعای من و او را اجابت كرد و او را نجات داد، الحمدلله. پس از آن فرزندم از من خواست تا كتابی درباره ی زندگی و شهادت ابوالفضل (علیه السلام) بنگارم و من هم خواسته اش را برآوردم، موضوعی را كه در دست نوشتن داشتم متوقف كردم. و به امید آنكه خداوند موفقم گرداند تا به گونه ای روشن و كامل، و در نظر گرفتن واقعیت و حفظ حقیقت، آنچه را بایسته است بنگارم، متوجه حضرت ابوالفضل (علیه السلام) گشتم و گام در این راه نهادم كه: «مرا لطف تو می باید، دگر هیچ».

باقر شریف القرشی



[ صفحه 23]




[1]

و الله ان قطعتم يميني

اني احامي ابدا عن ديني



و عن امام صادق اليقين.

[2] «تيول»: واگذاري درآمد و هزينه ي ناحيه ي معيني است از طرف پادشاه و دولت به اشخاص، بر اثر ابراز لياقت يا به ازاي مواجب و حقوق ساليانه (فرهنگ معين).

[3] «طف»: جانب، كنار، كرانه، ناحيه، بلندي از زمين (فرهنگ معين)، طف، نام ديگر كربلا نيز هست.